امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

گل پسر من امیرعلی

مهد و دوست دارم

   پسرک شیطون ما خدا رو شکر عاشق مهد شده دیروز که رسوندمش مهد جلو در مهد چنان جیغی از سر ذوق کشید که بلهههههههههه مهدو دوست دارم امروز مربیشون گفت راحت میاد مهد؟ چون اینجا خیلی بهش خوش میگذره. منم گفتم آره خدا رو شکر شب میگه کولمو بذار بالایه سرم دیشب گوشیم دستم بود به من میگه مامان به دوستت پیام میدی منم گفتم آره گفت منم دوست دارم گفتم اسمش چیه گفت هااااااااااااااااااااااااااااااا یادش نیومد گفتم مامان فردا رفتی مهد اسم دوستتو بپرس که یادت بمونه فونت زيبا ساز ...
5 آبان 1392

امیرعلی و پیش به سوی مهدکودک

دو شنبه اولین روز حضور امیرعلی در مهد بود پسرک ما مهد و دوست داره(خدا رو شکر) منم سفارش پاشو به مربیشون کردم که مواظب باشن و بعدشم فلنگو بستم که یه وقت گریه نکنه ماس گرفتم گفتن بلههههههههههه آقا در حال بازی تشریف دارن و ماشالا هزار ماشالا سرحال هستن امیرعلی و آماده رفتن به مهد ...
1 آبان 1392

بلاخره کییان هم وبلاگ دار شد

چند وقتی میشه که قرار بود مامان و بابا کیانی واسش وبلاگ درست کنن اما میگفتن اینترنت خونه سرعتش کمه و اجازه بدید پرسرعتو وصل کنیم بعد حتما واسش درست میکنیم منم عمه بازی در آواردم دیدم اینا دست به کار نمیشن خودم واسش درست کردم البته من فقط استارت کارو زدم و وبلاگ و تقدیم مامان و باباش کردم اینم آدرسسسسشششششششششش http://kiani.niniweblog.com/ ...
1 آبان 1392
1